شهید روح‌الله الموسوی‌ الخمینی

خمینی

سید روح‌الله الموسوی‌ الخمینی در روز بیستم جمادی‌الثانی روز کوثر ولادت فاطمه زهرا (س) ۱۳۲۱ق/ ۱۲۸۱ش، در خانواده‌ای از اهل علم و مبارزه و تقوا و هجرت، دیده به جهان گشود.

  در پنج ماهگی، پدرش آقا مصطفی به جرم حمایت از مظلومین به دست اشرار محلی به شهادت رسید. روح‌الله در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمه‌ای دلسوز (صاحبه خانم) و دایه‌ای پرهیزگار (ننه خاور) پرورش یافت و همزمان آموزش‌های اولیه سوارکاری و تفنگداری و تیراندازی را طی کرد.

دوره اول (از ۱۲۸۱ – ۱۳۰۰ش)

  دوران کودکی و نوجوانی روح‌الله همزمان با بحران‌های سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا بود و تاثر خود را با ترسیم خطوطی به صورت نقاشی بروز می‌داد، و همراه خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع ساخته و پرداخته و در کوران حوادث و مسائل به مجاهدی تمام عیار تبدیل می‌شد.

  تمایلات روح‌الله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی است که در نهضت جنگل، وی با سخنرانی و سرودن شعر در وصف میرزا، اقدام به جمع‌آوری کمک‌های مردمی برای حمایت از نهضت جنگل نموده و بالاخره مصمم می‌شود که خود شخصا به نهضت جنگل بپیوندد. و در فرصتی به جنگل سفر می‌کند و پایگاه میرزا را از نزدیک می‌بیند.

تحصیلات روح‌الله

  روح‌الله با بهره‌وری از استعداد فوق‌العاده، رشته‌های مختلف علوم را به سرعت طی کرد. علاوه بر فقه و اصول و فلسفه، عرفان را نیز در عالی‌ترین سطح نزد اساتید برجسته آن زمان در خمین، اراک و قم طی کرد و از فضلا و شخصیت‌های برجسته حوزه علمیه قم به شمار می‌آمد.

اولین خطابه رسمی روح‌الله

  روح‌الله ضمن تحصیل در اراک در ایام ۱۹ سالگی در مراسم بزرگداشت رکن اعظم مشروطه، مجتهد طباطبائی، اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضرین را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیۀ سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت می‌شد.

  از قول روح‌الله نقل شده: پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم آن شب کم خوابیدم، نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر می‌کردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسول‌الله (ص) است.

  از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جمله‌ای از آن را باور نداشته باشم… و این خواستن عهدی بود با خدا بستم، اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد… و عده‌ای احسنت گفتند، وقتی به دل مراجعه کردم از احسنت‌گویی‌ها خوشم آمده بود، به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم.

دوره دوم (از ۱۳۰۰ش – ۱۳۲۰)

  این دوره از زندگی روح‌الله با هجرت به قم آغاز شده است، با سیاست‌های دین‌زدایی رضاخان و تا ۱۳۲۰ ادامه دارد، در این دوره روح‌الله مشغول تحصیل و تدریس و تألیف کتاب و آشنایی با علمای برجسته مبارزی همچون حاج آقا نورالله اصفهانی و مدرس و برخی دیگر می‌باشد. در این دوره اختناق رضاخانی، هدف علما حفظ حوزه قم بود.

دوره سوم (از ۱۳۲۰ – ۱۳۴۰)

  این دوره از زندگی امام با ۴۰ سالگی آغاز می‌شود و مصادف است با دو حادثه مهم، یعنی بروز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنابر اعتقاد امام این زمان فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود.

  با همه کوشش‌ها و اقدامات روح‌الله قیام مورد نظر صورت نگرفت. امام در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، رهبری است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی با کوله‌باری از تجربه دوران ۲۰ ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد، لذا با صدور بیانیه‌ای در ۱۱ جمادی‌الثانی ۱۳۶۳ق/۱۳۲۳ش زمان مناسب قیام را یادآوری می‌کند: امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزه‌گرد و شهوتران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند.

دوره چهارم زندگی امام (از ۱۳۴۰ – ۱۳۶۸)

  این دوره همزمان با دو حادثه ناگوار آغاز می‌شود یکی رحلت آیت‌الله بروجردی (۱۰ فروردین ۱۳۴۰) و دیگری رحلت آیت‌الله کاشانی قهرمان مبازره با استعمار انگلیس.

  همزمان با تسلط آمریکا بر امور مملکت، فشار بر رژیم برای اجرای اصلاحات آمریکایی افزایش یافت و در قالب اصلاحات ارضی و لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی با چشم‌اندازی ظاهرا مردم فریب رخ نمود ولی در باطن از اتحاد شومی خبر می‌داد و تسلط آمریکا و اسرائیل و عوامل آنها را بر کلیه شئون مملکت فراهم می‌کرد. در این زمان امام در برابر اصلاحات آمریکایی به شدت ایستاد و رژیم شاه به تلافی، در دوم فروردین ۱۳۴۲ که مصادف بود با شهادت امام جعفر صادق (ع) به مدرسه فیضیه یورش برد. در این حادثه تعدادی شهید و مجروح شدند. امام در پیامی به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه دست به افشاگری زد: «من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم». در شامگاه ۱۴ خرداد امام دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. صبح ۱۵ خرداد خبر دستگیری امام به تهران و سایر شهرها رسید و مردم به خیابان‌ها ریخته با شعار یا مرگ یا خمینی به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند و قیام با شدت سرکوب شد و به خون نشست.

  قیام (۱۵ خرداد ۴۲) علی‌الظاهر با تبعید رهبر انقلاب به ترکیه و سپس عراق از جوشش و جنبش افتاد. واقعه مرموز شهادت آقا مصطفی فرزند امام (ره) روح تازه‌ای به جنبش دمید. چاپ مقاله‌ای توهین‌آمیز به امام و روحانیت در ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات اعتراض شدید جامعه مذهبی را برانگیخت و قیام ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶ قم را به دنبال داشت.

  مراسم چهلم شهدای ۱۹ دی قم به صورت پیامی در تبریز و اصفهان و یزد و شیراز و شهرهای دیگر ادامه یافت و به کشتار فاجعه ۱۷ شهریور ۵۷ منجر شد همچنین فرار شاه و ورود امام را به وطن نوید داد. مردم در پی استقبال بی‌سابقه خود در بهشت زهرا سخنرانی تاریخی امام خود را شنیدند و حکم سرنوشت‌ساز ایشان را در لغو حکومت نظامی در ۲۱ بهمن ۵۷ با جان دل گردن نهادند و در پیشگیری از حملات نیروهای رژیم مناطق حساس را سنگربندی و در مدت ۲۴ ساعت مبارزه بی‌امان، طرح‌های کودتاچیان را نقش بر آب و هرگونه فرصت را از آنها سلب کردند. و بالاخره پیروزی قیام ۱۵ خرداد در شب ۲۲ بهمن ۵۷ به گوش رسید.

  از صبحدم ۲۲ بهمن تا ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ (رحلت امام) حوادث سنگین بیشماری با نقش خصمانه آمریکا و حمایت همه جانبه دول غربی با کمک گروه‌ها و احزاب متعدد چپ و راست بروز کرد. اما الطاف الهی و هوشمندی امام و وفاداری و آگاهی ملت ایران، تمام توطئه‌ها را خنثی کرد به گونه‌ای که ملت ایران، در سال ۱۳۶۸ در حالی که با پیکر مطهر امام خویش پس از ۱۱ سال تحمل سختی‌ها و مشکلات وداع می‌کرد، جمعیت چندین برابر بیشتر از لحظه ورود بود.

خلاصه‌ی وصیت‌نامه سیاسی _ الهی امام خمینی (ره)

  الف) اینجانب به همه‌ی نسل‌های حاضر و آینده وصیت می‌کنم که اگر بخواهیم اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورمان قطع شود این انگیزه‌ی الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید.

  ج) من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده‌ی میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عصر رسول الله و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی (علیهما) می‌باشند. و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می‌باشیم. و اینجانب در اینجا یک وصیت به برادران می‌کنم، برادران شما این اوراق را قبل از مرگ من نمی‌خوانید ممکن است پس از من بخوانید. در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلب‌های جوان شما بازی کنم. من برای آنکه شما جوانان شایسته‌ای هستید علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید و از خداوند غفور می‌خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و از گذشته‌ی ما و شما با رحمت واسعه‌ی خود بگذرد و شماها نیز در خلوت‌ها از خداوند همین را بخواهید که او هادی و رحمان است و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملت‌های مبتلا به حکومت‌های فاسد و در بند قدرت‌های بزرگ می‌کنم. اما به ملت عزیز ایران توصیه می‌کنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و جوانان برومندتان به دست آوردید، همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن که نعمت عظیم الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می‌آید نترسید که «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» و در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک و در رفع آن کوشا باشید.

  د) توصیه‌ی اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکم‌تر و استوارتر سازند و از نقشه‌ها و توطئه‌های دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادی را دیدند که با گفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصحیت نماید و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند.

  ه) من وصیت دوستانه و خادمانه می‌کنم به ملت عزیز باید هوشیارو بیدار و مراقب باشید که سیاست‌بازان پیوسته به غرب و شرق باوسوسه‌های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نکشند و با اراده‌ی مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگی‌ها قیام کنید.

  و) اینجانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحله دوم و دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور در مرحله بعد، وصیت می‌کنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه می‌دارد با جان و دل کوشش کنید و دانشگاه‌ها را به نسل بعد بسپرید و به همه‌ی نسل‌های مسلسل توصیه می‌کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم ساز دانشگاه‌ها را از انحراف و غرب و شرق‌زدگی حفظ و پاسداری کنید و با این عمل انسانی اسلامی خود دست قدرت‌های بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید، خدایتان پشتیبان و نگهدار باد.

  ز) وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده‌ی مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات، وکلای دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالبا بین متوسطین جامعه و محرومین می‌باشند انتخاب کنید و به جامعه‌ی محترم روحانیت، خصوصاً مراجع معظم وصیت می‌کنم که خود را از مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخاب رئیس‌جمهور و وکلای مجلس کنار نکشند و بی‌تفاوت نباشند.

  ح) از مهمات امور مسئله‌ی قضاوت است که سروکار آن با جان و مال و ناموس مردم است. وصیت اینجانب به رهبری و شورای رهبری آن است که در تعیین عالی‌ترین مقام قضایی که در عهده دارند کوشش کنند که اشخاص متعهد سابقه‌دار و صاحب نظر در امور شرعی و اسلامی و در سیاست را نصب نمایند واز شورای عالی قضایی می‌خواهم امر قضاوت را که در رژیم سابق به وضع اسفناک و غم‌انگیزی درآمده بود با جدیت سروسامان دهند.

  ط) وصیت اینجانب آن است که در همه‌ی اعصار خصوصا در عصر حاضر که نقشه‌ها و توطئه‌ها سرعت و قوت گرفته است قیام برای نظام دادن به حوزه‌ها لازم و ضروری است که علماء و مدرسین و افاضل عظیم الشان صرف وقت نموده و با برنامه دقیق صحیح حوزه‌ها را و خصوصاً حوزه‌ی علمیه‌ی قم و سایر حوزه‌های بزرگ و با اهمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند. بالاترین و والاترین حوزه‌هایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی اسلامی از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله «رزقنا الله وایاکم» است که جهاد اکبر می‌باشد.

  ی) از اموری که اصلاح و تصفیه و مراقبت از آن لازم است قوه‌ی اجرائیه است. وصیت اینجانب به وزرای مسئول در عصر حاضر و در عصرهای دیگر آن است که علاوه بر آن که شماها و کارمندان وزارتخانه‌ها بودجه‌ای که از آن ارتزاق می‌کنید مال ملت و باید همه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشید و ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می‌شود و همه‌ی شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید.

  ک) اگر مجلس و دولت و قوه‌ی قضائیه و سایر ارگان‌ها از دانشگاه‌های اسلامی و ملی سرچشمه می‌گرفت ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانه برانداز نبود. اکنون بحمدلله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده و بر ملت ما و دولت جمهوری اسلامی است در همه‌ی اعصار که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتب‌های انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه‌ها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند.

  ل) جنایتکاران پشت پرده می‌خواهند از شما عزیزان که با جانفشانی خود انقلاب را پیروز نمودید و اسلام را زنده کردید بهره‌گیری کرده و جمهوری اسلامی را براندازند و شما را به اسم اسلام و خدمت به میهن و ملت از اسلام و ملت جدا کرده به دامن یکی از دو قطب جهانخوار بیندازند و بر زحمات و فداکاری‌های شما با حیله‌های سیاسی و ظاهرهای به صورت اسلامی و ملی خط بطلان بکشند. من به همه‌ی نیروهای مسلح در این پایان زندگی خاکی وصیت مشفقانه می‌کنم که از اسلام که یگانه مکتب استقلال و آزادی خواهی است و خداوند متعال همه را با نور هدایت آن به مقام والای انسانی دعوت می‌کند چنانچه امروز وفا دارید در وفاداری استقامت کنید.

  م) اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس‌جمهور و رؤسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان آن است که نگذارند این دستگاه‌های خبری و مطبوعات و مجلات از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می‌شود از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی‌ها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه‌ی ما و همه‌ی مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی‌های مخرب باید جلوگیری شود.

  ن) نصحیت و وصیت من به گروه‌ها و گروهک‌ها، من به شما وصیت می‌کنم دست از این کارهای بی‌فایده و غیرعاقلانه بردارید و گول جهانخواران را نخورید و در هر جا هستید اگر به جنایتی دست نزدید به میهن خود و دامن اسلام برگردید و توبه کنید که خداوند ارحم الراحمین است و جمهوری اسلامی و ملت از شما ان‌شالله می‌گذرند و اگر دست به جنایتی زده‌اید که حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده باز نیمه‌راه برگشته و توبه کنید و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید که خداوند منان شما را هدایت فرماید و صراط مستقیم را به شما بنماید.

  س) وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس‌جمهور و شورای قضایی آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع بوده و تحت تاثیر تبلیغات بی‌محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایه‌داری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع نشوید و به مالکیت و سرمایه‌های مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید و به ملت اطمینان دهید تا سرمایه‌ها و فعالیت‌های سازنده به کار افتد و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت می‌کنم که ثروت‌های عادلانه‌ی خود را به کار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و روستاها و کارخانه‌ها برخیزید که این خود عبادتی ارزشمند است و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می‌کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستم شاهی و خان خانی در رنج و زحمت بوده‌اند.

  ع) وصیت اینجانب به آن طایفه از روحانیون و روحانی‌نماها که با انگیزه‌های مختلف با جمهوری اسلامی و نهادهای آن مخالفت می‌کنند آن است که از این غلط کاری‌ها تاکنون نبسته‌اید و بعد از این هم گمان ندارم ببندید بهتر آن است که اگر برای دنیا به این عمل دست زده‌اید و خداوند نخواهد گذاشت که شما به مقصد شوم خود برسید تا در توبه باز است از پیشگاه خدا عذر بخواهید و با ملت مستمند و مظلوم هم صدا شوید و از جمهوری اسلامی که با فداکاری‌های ملت به دست آمده حمایت کنید که خیر دنیا و آخرت در آن است.

  ف) وصیت من به همه‌ی مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست‌اندرکاران کشورتان یا قدرت‌های خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند و با حیله‌های مختلف کشورها را بازاری برای شرق و غرب درست کرده و منافع آنان را تأمین نموده‌اند و ملت‌ها را عقب‌مانده و مصرفی بار آوردند و اکنون نیز با این نقشه در حرکتند وشما‌ای مستضعفان جهان و‌ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان به پا خیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرت‌ها و عمال سرسپرده آنان نترسید و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم می‌کنند از کشور خود بدانید و خود و طبقات خدمتگزار و متعهد زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری‌های آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن، همه‌ی مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است.

  ص) یک مرتبه‌ی دیگر در خاتمه این وصیت‌نامه به ملت شریف ایران وصیت می‌کنم. آنچه را که شما ملت شریف و مجاهد برای آن به پا خاستید و دنبال می‌کنید و برای آن جان و مال نثار کرده و می‌کنید والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصد و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن دایره‌ی توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است و آن در مکتب محمدی (ص) به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده و کوشش تمام انبیاء عظام و اولیاء معظم سهم برای تحقق آن بوده و راهیابی به کمال مطلق و جلال و جمال بی‌نهایت جز با آن میسر نگردد. وصیت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال با همه‌ی ابعادش به پیش روید و بی‌تردید دست خدا با شماست اگر شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی کشور اسلامی به روح تعاون ادامه دهید. با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می‌کنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خدای رحمان و رحیم می‌خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهی‌ها و قصور و تقصیرها بپذیرند و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند والله نگهدار این ملت و مظلومان جهان باد.

  والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین و رحمت الله و برکاته

  26 بهمن 1361

  1 جمادی الاولی 1403

  روح الله الموسوی الخمینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *