شهید دکتر مهدی وریجی

دکتر مهدی وریجی

«دکتر مهدی وریجی» مدیر درمانگاه منطقه 21 شهرداری تهران بود. زمانی که کلینیک‌ها با کمبود پزشک رو به رو شدند از پشت میز ریاستی که هیچ گاه به آن دلبسته نشده بود بلند شد و پای تخت بیماران مشکوک به کرونا رفت. در گرفت و گیر ویزیت‌های اورژانسی زیادی که داشت به ویروس کرونا مبتلا شد و بعد از دو هفته بستری شدن در بیمارستان مسیح دانشوری، شهید مدافع سلامت شد.

  مهدی فرزند شهید بود. درد یتیمی و بی‌پدری کشیده بود. برای همین حال ندارها و بی‌کس و کارها را خوب می‌فهمید و حواسش را همه وقت و همه جا به آن‌ها می‌داد.

  ابتدا در بنیاد شهید معاون بهداشت و درمان مناطق جنوبی بود و بعد به استخدام شرکت شهر سالم شهرداری درآمد. همه جا دغدغه خدمت به محرومان داشت و طوری رفتار می‌کرد که اگر کسی مشکلی داشت بدون تعارف به او رجوع می‌کرد.

  مهدی عاشق اهل بیت (علیهم) بود. در پیاده روی اربعین خادم زائران می‌شد. دو بار توفیق داشت در مرز چذابه به بیماران زائری که به سمت حرم سید الشهداء (ع) روانه بودند خدمت‌رسانی کند. آنچنان با اخلاص با این بیمارها برخورد می‌کرد که نظیر آن کمتر دیده می‌شد. خیالش از وضع بیمار که راحت نبود به او شماره تلفن همراهش را می‌داد. بچه‌های زائر خوزستانی بارها و بارها بعد از اربعین با او تماس می‌گرفتند و از مشکلات بیماری‌شان می‌گفتند و او وقت می‌گذاشت و به حرف‌های شان گوش می‌کرد و راهنمایی‌شان می‌کرد.

  بی‌وقفه کار می‌کرد. رسیدگی‌اش به محرومان تمامی نداشت اما بی‌سروصدا. قیل و قالی نداشت. بی‌حاشیه بود، سخت کار می‌کرد و همین رفتارهایش او را تبدیل به یکی از مخلص‌ترین پزشکان کرد ه بود.

  مهدی فقط در خلوت فرزند شهید می‌شد. به هیچ عنوان از این که فرزند شهید بود استفاده‌ای نمی‌کرد. با این که توان بالا و دانش و لیاقت آن را داشت، در مجامعی که اعضای آن فرزندان شهدا بودند ورود نمی‌کرد.

  پرهیز داشت از این که از پدر شهیدش آبرو و اعتباری برای خودش بخرد. فقط گاهی وقت‌ها از این موضوع صحبت می‌کرد. آن هم از دلتنگی‌ها و غم یتیم بزرگ شدن خودش نمی‌گفت. این طور وقت‌ها بیش از همه از زحمت‌ها و مرارت‌های مادر بزرگوارش یاد می‌کرد. خیلی به مادرش علاقه داشت. می‌گفت با سختی و زحمت، او و فرزندان دیگرش را بزرگ کرده است و بعد از این دیگر حرفی نمی‌زد و از جزییات این سختی‌ها نمی‌گفت. اهل ساری بودند و در این شهر رشد کرده بود. بعد از قبولی در رشته پزشکی با همسرش که او نیز پرستاری قابل و مانند خودش فرزند شهید بود آشنا شد. نتیجه ازدواج شان هم دو فرزند بود.

  وی مدیریت کلینیک شهرداری منطقه 21 را به عهده داشت. با این حال هیچ گاه جایگاهی برای خودش قائل نبود. از پیشرفت غافل نمی‌شد. سخت‌کوش بود. به کاری که به او سپرده می‌شد به شکل یک وظیفه نگاه می‌کرد. اما درگیر حرص زدن نمی‌شد. آنقدر خاکی و خودمانی برخورد می‌کرد که غریبه‌ها هم به او دلبستگی پیدا می‌کردند. به مسئولان پذیرش کلینیک سپرده بود که اگر بیماری توان پرداخت حق ویزیتی را نداشت برای معاینه اولیه بیمار خبرش کنند. خیلی وقت‌ها این بیمارها مشکلات جدی داشتند و توان کم شان باعث می‌شد قید درمان پرهزینه را بزنند. اما دکتر معرف خیلی از این بیماران به پزشکان متخصص دیگر می‌شد و مشکلات‌شان را حل می‌کرد.

  دکتر مهدی وریجی در عین جدیتی که در رفتار و چهره‌اش داشت استاد دلداری دادن بود و در آرام کردن بی‌تابی‌ها، کسی به گرد پایش هم نمی‌رسید.

  همسر دکتر مهدی وریجی هم از مدافعان سلامت در بیمارستان شهید مصطفی خمینی است. سال نو بی‌حضور آرامش بخش همسرش برای او و دختر و پسر کوچکش در قرنطینه‌ای سخت دلگیر، تحویل شد. دختری که خود فرزند شهید بوده حالا باید برای فرزندان همسر شهیدش مادری کند. پیکر این پزشک فداکار و وظیفه‌شناس را به گلزار شهدای ساری بردند. دکتر مهدی وریجی در کنار مزار پدر شهیدش در 28 اسفندماه 1398 در 42 سالگی آرام گرفت و واژه شهید برای همیشه پیشوند نام زیبایش شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *