حجتالاسلام شهید محمد مهدی مالامیری، درروز دوشنبه 26 خرداد ماه 1364 هجری شمسی، مصادف با 26 ماه مبارک رمضان در خانوادهای روحانی و ولایی چشم به جهان گشود. پدر و مادر او هر دو اهل استان مازندران که پدرش اهل کجور و مادرش از سلسلهی جلیلیهی سادات خاندان حسینی شهرستان آمل میباشد. پس از گذراندن دورههای ابتدایی و راهنمایی با رتبههای عالی، در ابتدای نوجوانی در مدرسه علمیه فاطمی دروس حوزوی خود را شروع کرد.
سختکوشی و تهذیب باعث شد بعد از سپری نمودن مقامات و سطح عالی حوزه در هشت سال به عنوان طلبهای ممتاز در محضر حضرات آیات عابدی، آملی لاریجانی، شب زندهدار، مدرسی یزدی، سیفی مازندرانی و… بهره کافی ببرد تاجایی که قبل از سی سالگی در حوزههای علیمه کاشان، جامعه المصطفی العالمیه (ص) و موسسه حضرت جوادالائمه (ع) به تدریس دروس سطح (رجال، درایه، رسائل، حلقات و کفایه) بپردازد. وی هرچند بخش قابل توجهی از زندگی خویش را صرف مطالعه و تفکر در مباحث علمی اختصاص داده بود، اما فعالیتهای تبلیغی را تاهنگام شهادت به عنوان تکلیف و وظیفه شرعی بیهیچ بهانه و توجیحی انجام داد.
از ویژگیهای بارز شهید، خوشرویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش بود و همین امر در تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان میکرد. پرهیز از ریا، شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بیاطلاع بودند.
ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسی الرضا (ع)، تداوم ارتباط با قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بیکرانهاش را زلالتر میکرد. در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری، آمیختهای از تحصیل، تهذیب و ورزش بود.
تحولات کشورهای اسلامی از نوجوانی برایش اهمیت فراوانی داشت، اما جنایات فجیع گروههای افراطی و تکفیری و حرمت شکنیهای بیشرمانه آنها آرام و قرار را از او ربوده بود.
بابای مهربان بُشری و فاطمه (5 و 2 ساله) تاب شنیدن نالههای جانسوز کودکان سوریه و عراق را نداشت. از همین رو سفرهای تبلیغی آخرش را به مناطق مرزی و سنی نشین رفت تا با نشر افکار التقاطی وهابیت و داعش مبارزه کند. اما غیرت و شجاعت عالمانهاش، وجدان بیدارش را به آن سوی مرزها کشاند. وی آموزش نظامی را بدون اطلاع خانواده گذراند و با وجود شرایط مساعد کاری، تدریس و تحقیق را راها کرد تا به قول خودش به (حاصل آموختههایش) برسد. روز اعزام نزدیک بود و هرلحظه نشاط و نورانیت، سیمای آرام محمد مهدی را دلنشینتر میکرد. او علت رفتنش را به مادر ولایت مدارش اینگونه گفته بود:
نمیتوانم در کنار همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم کودکان سوریه و عراق، والدینشان سربریده میشوند. آموختههای من از اسلام و تحصیل دروس حوزوی چنین اجازهای به من نمیدهد. دانش آموخته مکتب فاطمی به نیابت از رهبر فرزانه و مجاهد انقلاب، برای دفاع از حریم پاک اهل بیت (ع) راهی جبهههای نبرد علیه گروههای تکفیری آمریکایی شد.
وی سرانجام در شامگاه دوشنبه 31 فروردین 1394، مصادف با اول ماه رجب، میلاد امام محمد باقر (ع) همراه با دیگر مجاهدان تیپ فاطمیون با شعار (کلنا عباسک یا زینب) در منطقه بصری الحریر استان درعای سوریه به آرزوی دیرینهاش رسید و جامه فاخر شهادت را بر تن کرد و بنا به قول همسرش زحمت تشییع جنارهاش را هم به عهده مردم نگذاشت و پیکرش هرگز به وطن باز نگشت.